پرهیزگاری است و لیکن!
* برادر جوانم، منظریست در رمضان که بسیار شاهد آنیم: جوانی را میبینیم غرق در منجلاب شهوات و بیپروا در ارتکاب بدترین و بزرگترین گناهان و بیاعتنا به اساسیترین و آشکارترین عبادات.
باز همین جوان را میبینیم در این ماه مبارک در پی دانستن مسائل خرد و زیر نماز و روزه است مانند این که: هنگام وضو چند قطره خون ناخودآگاه از بینی اش خارج شده، آیا این در وضو اثر دارد؟ و یا هنگام عبور از خیابان غباری به دهانش رفته است، حکم آن چیست؟ وی در طرح این سؤال خود بسیاری جدی است، و حتی اگر بر وی قضا و کفارهایی آید برای پذیرفتن آن آمادگی کامل دارد.
برادر عزیزم! سؤالنمودن در باره مسائل عبادت که گاهی انسان با آن برخورد مینماید چیز ارزندهایست و کسی حق ندارد که آن را رد نماید و مبتلا بودن فرد به گناه، حق وی را در اهتمامدادن و پرسش در باره طاعات و عبادات سلب نمیکند.
* و لیکن آیا با من موافق نیستی که افرادی امثال این جوان در تناقضی بسر میبرند که به مشکل میتوان برای آن تفسیری یافت؟ پس چرا در باره پرسش و عنایت به این احکام زهد و پرهیزگاری بخرج داده در حالیکه دانسته و عمداً مرتکب اعمال حرام حتی که گناهان کبیره میشود؟!.
نظم و پایبندی عجیب
بعضی از جوانان هنگامی که وی را از انجام کار بد نهی کرده به کارهای نیک فرا میخوانی، میگوید: وی به آنچه به او میگوئی قناعت تام دارد، و لیکن خواهشات نفس بر وی چیره شده و نمیتوند خود را کنترل نماید، در وهله اول این عذر وی منطقی بنظر میرسد، ولی چون در حالت وی در رمضان نیک نظر کنیم، منطقی دیگر نمایان است. به محض این که اذان فجر فرا میرسد میبینی که دست از خوردن برمیدارد ولو این که دیر از خواب بیدار شده و لقمه ای در دستش باشد، و هنگام افطار و بر سفره سعی ندارد پیش از آن که اذان را بشنود دست به سوی سفره دراز نماید، و هنگام روز هرچند که تشنگی و گرسنگی بر وی فشار بیاورد هرگز به این فکر نمیافتد، دیوار روزه را بشکند و به حریم آن تجاوز کند. آیا این رفتار را نمیبینی، و بیگمان رفتار نیکویی است و دلالت برآن ندارد که او قادر به کنترل و غلبه بر شهوات خویش است؟ برادر عزیزم، بیشک روزه این درس را به ما میدهد که به خواست خداوند ما توانایی چیرهگشتن و غلبه بر خواهشات خود را داریم.
آیا آنها را دیدهایی؟ (کاروان نیکان)
آیا هیچ شده است که به مسجدی از مساجد بروی که خداوند امامی با آوازی بسیار زیبا و گیرا نصیب آن کرده، و مجموعهای از جوانان خوب را مییابی که عزم برآن بسته اند پیش روی خداوند به نماز ایستند، اگرچه تا سحر نیز به درازا کشد، در زمانی که برخی اصلاً نماز جماعت را ترک کرده اند؟ و اگر در دهه آخر رمضان بیایی بجز اندکی کسی دیگر نمییابی، زیرا برای حصول اجر و ثواب چند برابر و مففرت گناهان به سوی خانه خدا شتافته اند، در وقتی که برخی دیگر این شبها را با چیزهایی میگذرانند که بر تو پوشیده نیست، چه میشود اگر همین جوان که کاری جز خیابانگردی و گشت و گذار در بازارها را ندارد از خود بپرسد: مگر نمیشود که من هم یکی از این جوانان با خدا شوم آنها چگونه کامیاب گشته اند، در حالیکه در همن مجتمع بسر میبرند آنها نیز خواهشاتی دارند و بازدارندهایی و من نیز خواهشاتی و بازدارندهایی؟.
آیا توانایی آنها را ندارم؟ آنها توانستند و تو چرا...؟/
خواستن توانستن است
* برادر بزرگوار، جوانان بسیاری در جاده انحراف و راه غفلت بوده اند، و مرتکب کارهایی شده اند که غیر آنها نیز انجام داده اند، سپس به پاس و منت خداوند هدایت یافته و حالتشان تغییر کرده و به قافله صالحان و فرمانبرداران پیوسته اند.
* و شاید بعضی از آنها دوست و رفیق تو بوده اند، پس چگونه این گروه از این مانع عبور کرده اند و بقیه ناکام مانده اند؟ چرا اینها توانسته اند توبه کنند و غیر آنها خیر؟ نزد بسیاری از جوانان چیزی که آنها را از توبه و دینداری باز میدارد ناباوری و ضعف ایمان نیست، بلکه احساس عدم توانایی در تغییر و تحول است، و آیا این مثالها نمونهای زنده برای وی نیست، و عدم توانایی خیالی ساختگی نیست؟
پیش از این که این گل پژمرده گردد:
* برادر جوان! لابد آن که پشت خم کرده و عصا پای سوم وی گردیده و نشانههای گذشت زمان بر چهره اش هویداست را دیدهای، آیا گمان میکنی که چنین بدنیا آمده؟ یا این که روزی چون تو نیرومند و چابک بوده است، آیا نمیدانی که روزی من و تو نیز اگر زنده بمانیم به این حالت خواهیم رسید، و چه سخت است روزی که این طراوت و زیبایی رخت بربندد و این هیجان و نشاط رو به زوال نهد.
پس برادر عزیز، چه میشود اگر فرصت گرانبهای جوانی را غنیمت شمرده و پیش از آن که آن را از دست داده و پشیمان گردیم، آن را در طاعت و عبادت بگذرانیم.
جوانی را چگونه گذراندهایی؟
* برادر گرامی! بیگمان این گفته پیامبر اکرم ص را شنیده و یا به یاد داری که فرموده اند: «روز قیامت دو پای بنده از جای خود تکان نخواهد خورد، پیش از آن که از چهار چیز سؤال شود: از عمرش در چه چیز آن را گذرانده است، و از جوانی اش چگونه آن را صرف نموده، و از مالش که آن را از کجا بدست آورده و در چه چیز آن را خرج کرده است».
* برادر عزیز، بیا و در حقیقت امروز خود نیک بینیدیشم آیا پاسخی قانعکننده و نجاتدهنده برای سؤال «جوانی را چگونه گذراندهایی» پیش روی کسی که هیچ چیز از نظر او پنهان نبوده و نیست، داریم؟ و آیا با این حالت کنونی خود و عمر جوانی آمادگی گذراندن این امتحان را داریم؟ پس چرا این فرصت بیمثال را غنیمت نشمرده و برای امتحان دشوار آن روز آماده نشویم؟.
« فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ [النور: ٦٣]»...
برچسب : نویسنده : ناشناس aleslam بازدید : 408